۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

زمانی برای پارس کردن سگ ها (برای 16 آذر)

اولش با صداقت بگم 16 آذر ساعت 5 غروب اولین باری بود تو تجمعی از سبزها شرکت می کردم که می دونستم خطر دستگیری و کتک خوردن وجود داره. قبل انتخابات تو چند تا تجمع از جمله انقلاب تا آزادی (20 خرداد) شرکت کرده بودم و بعد از انتخابات نیز تو تجمع بی نظیر 28 خرداد که در توپخونه برگزار شد. راستش چون همیشه با نامزدم به این تجمعات می رفتیم کمی نگران بودم و واسه همین اگه احساس خطر می کردم نمی رفتیم. البته بعد از انتخابات ساکت نبودم و همیشه خبرها رو پیگیری می کردم و حتی اعلامیه روز قدس و 13 آبان رو یواشکی تو خیابونا پخش میکردم. ولی امروز با هم رفتیم. با اینکه می دونستیم شاید اتفاقی برای هر کدوم از ماها بیفته. با اینکه می دونستم در صورتی که بلایی سرمون بیاد خیلی از آرزوهامونو از دست می دیم. امروز روز ما بود و باید از خودمون و حقمون دفاع می کردیم. رفتیم و دیدیم صحنه هایی رو که قبلاً فقط تو عکس ها و فیلم هایی که دانلود کرده بودم می دیدیم. دیدیم پارس کردن سگ هایی که با دهانی خون آلود و چماقی در دست به سمت جوون و پیر و زن و مرد حمله می کردن. دیدیم آرایش نظامی ای که با محاصره تمام قد دانشگاه تهران گرفته بودن. دیدیم سرباز بی گناهی را که تنها به جرم فرمانبردار بودنش مردم را کتک می زد. دیدیم شکسته شدن حرمت انسان ها را. دیدیم به پایین کشیده شدن اقتدار پوشالی رهبری را. دیدیم وقاحتشان را. دیدیم غروب حکومت به ظاهر اسلامی را...

(سیاوش آزموده)

۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

قطعی ایمیل و بوتیوب در دانشگاه ما

در دانشگاه ما که یکی از دانشگاه های کم جمعیت و تقریباً غیر سیاسی تو تهرانه از امروز (شنبه 14 آذر) دسترسی به ایمیل ها مسدود و امکان دانلود و آپلود هرگونه تصویر و صدا از بین رفته است. فکری برای راه های جایگزین بکنید.

(سیاوش آزموده)

تخمین استقبال میلیونی از ا.ن از روی تصویر!


بدون شرح! تصویر گویای همه چیز است...!


(سیاوش آزموده)

فرستادن بسیجیها برای ارشاد دانشجوها به خوابگاهها!

روز سه شنبه هفته پیش (10 آذر) تو اتاق داشتیم با دوستان چای میخوردیم و طبق معمول این چند ماهه در مورد مسائل سیاسی و پیروزیهای جنبش سبز صحبت میکردیم که در اتاق رو زدن و با "بفرما"ی ما 2 نفر تریپ بسیجی (دانشجوی دانشگاه ما نبودن و مطمئنم از دانشگاه دیگه ای اومدن) با شیرینی و سی دی و بروشور یاالله گویان اومدن تو اتاق با تبریک عید غدیر و قربان شروع کردن حدود نیم ساعت در مورد نشانه های ظهور در کتب انجیل و تورات و ... حرف زدن. از این گفتن که باید به عشق امام زمان زندگی کنیم و خلاصه اینکه الان امام زمان داره همه رو هدایت می کنه! ما به رسم مهمون نوازی به حرفاشون گوش دادیم و آخر یکی از دوستام گفت چرا پس وضع مملکت اینه؟! چه کشوری بیشتر از ایران واسه تبلیغ اسلام هزینه کرده؟ چرا اینقدر عقبیم پس؟

این همون سوالی بود که بسیجی ها ازش می ترسیدن و گفتن ما نمی خوایم بحث سیاسی بکنیم و باید خالص باشیم برای ظهور آقا!

گفتیم پس چطور می گین دین و سیاست از هم جدا نیستن ولی حالا از هم جدا شدن؟!

اونا در واقع جوابی واسه این سوالای ما نداشتن و بحث رو مذهبی پیش می بردن. یکی دیگه از بچه ها گفت حالا گیریم شما این حرفا رو واسه من و 70 میلیون امثال من هم زدین. وقتی من میبینم کسی که به من حکومت می کنه و ادعای علوی بودنش گوش خلق رو کر کرده ولی اینجوری به جون مردم میفته و آدم می کشه، من نوعی چه جوری باید به این دین اعتماد کنم؟ برید اول اونا رو به راه راست هدایت کنین و بعد بیاین سراغ ماها!

این نکته رو هم بگم که همش تکرار می کردن که وابسته به هیچ تشکل و نهادی نیستیم و کاملاً مستقلیم! نمیدونم چه جوری 30 نفر کاملاً مستقل با کلی شیرینی و سی دی و بروشور رنگی گرون قیمت به حدود 150 تا اتاق سرویس دادن! بیچاره ها جرات ندارن بگن که بسیجی هستن...

(سیاوش آزموده)

۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

چه میکنه این اتاق فکر کودتاچیها- شنبه دانشگاه رو تعطیل کردن

اگه شانس داشتیم که اینا نمیشدن رهبر و رئیس جمهور و وزیر و وکیل ما! آخه نمیدونم کلهی اینا رو از چی پر کردن که دو تا تصمیم درست و حسابی هم نمیتونن بگیرن! جون من بگین پیشنهاد تعطیلی روز شنبه رو کدوم یکیتون دادین؟ این تن بمیره بگین! البته اگه نگین بازم همه می دونن اون عقل کل کیه. نشستین چهار ساعت دور یه میز و هشت نفر واستون گزارش خوندن و بیست تا فیلم از تظاهرات دانشگاهها نشونتون دادن (حالا بگذریم از این که چند تا موز و خیار و گلابی خوردین!)، بعد یک فروند عقل کل که کسی جز ا.ن بدبخت نمیتونه باشه با اون خندههای کریه گفته که "شنبه رو تعطیل می کنیم تا دانشجوها برن پیش مامان باباهاشون و این دفعه رو نفس راحتی بکشیم!".

آقا مگه بچه بازیه؟ مگه فکر کردی داری واسه بچه مهدکودکیا نقشه میکشی؟ اتفاقاً الان ایام میان ترم دانشجوهاست و کلی به برو بچ حال دادی تا شنبه رو با خیال راحت درساشونو بخونن و یکشنبه هماهنگیهای لازم رو واسه 16 آذر تاریخی امسال انجام بدن.

بازم گند زدی مموتی! آخه زری کاموابافو اون ثمره جونت که عقل داشتن عاقبت تو این نمیشد. کارت به این جا نمیکشید که در به در بیوفتی دنبال ترکیه و برزیل و ونزوئلا و کوبا و سوریه و ... چهار تا کشور بدبخت بیچارهی دیگه واست رای ممتنع بدن! حالا حساب روسیه جدا که تا دسته...!

ولی بازم ایول مموتی! فقط تو میتونستی به مردن نشون بدی دینی که میزنین سرشون چیه. تو خاتمهای هستی بر گذر مردم ایران زمین از دوران وسطی این مرز و بوم...

(سیاوش آزموده)